Showing posts with label Nostalgic. Show all posts
Showing posts with label Nostalgic. Show all posts

Tuesday, July 8, 2008

I will see her!

Today less than 4 hours I will see my old dear friend who I havent met her more than 7 years.
she's coming to visit family and friends for a week and we dont have enough time to review all these seven years!
I remember those days that we were at the kindergarten, primary school and giudance. Nutty girls who were just luaghing and nothing more.
Now she's here and I will see her in 4 hours.
Thanks God that gives Us this opportunity to refresh Our memory and write new ones!

Sunday, February 17, 2008

sprrows

after long cold days today again

the smell of running with the sparrows' sound is

COMING!

Sunday, February 10, 2008

THrEad!


دل میگیرد و خاطره ها مثل نخ های رنگی در مقابل ادم ریش ریش
تمنایی تمام وجودت را فرا گرفته
رنگها بمانید
اما بغض امان نمیدهد
رنگ باختن رنگ ها گویی شکنجه ای است که از ابتدا انتظارش را کشیده ای
ریش ریش تار پوده وجودت
تار و سرشار از لحظه های جاودان

و چگونه نخ ها را از میان سوزن بیرون کشیدی
و تنها نقشی زدی بر دل و دیگر هیچ

Tuesday, November 6, 2007

Can you see my lovely GRANDMA???



Grandma
You know never II have had a grandma when I need to have!
we all see grandms in tvshows which are lovelyyy and adrorable,and if we dont see we see the reallll examples of them in our reaaaalllll life!
Both grandmas were died when I was just a little nuttyy smilyyyy girl!
So I just keeeeppp my mom's grandma memories as my own grandma!
BEDROOD ta baad!










Monday, June 4, 2007

سایه ها(shadows)

وقتی سایه هامونو دیدم مثال غار و غار نشینا برام تداعی شد
توضیح: افلاطون برای تشریح نظرش( که پدیده ها فقط سایه ای از
صورت یا مثال جاودانی خو هستند) افسا نه ای میگوید. که به ان اصطلاحا افسانه ی غار گویند. تصور کنید که گروهی در غاری زیر زمین زندگی میکنند.همه پشت به دهانه ی غار نشسته اند و دستها و پاهای انها را طوری بسته اند که جز دیوارعقب غار جایی را نمیبینند.پشت سر انها دیواری بلند است و موجوداتی ادم گونه از پشت ان رد می شوندو پیکرههایی به شکلهای گوناگون با خود حمل میکنند و اینها را بالا بر فراز دیوار نگه داشته اند.اتشی هم در پشت این پیکره ها شعله ور است. و سایه های لرزان انها بر دیوار عقب غار میافتد.پس تنها چیزی که غارنشینان میتوانند ببینند همین بازی سایه هاست.این جماعت از روزی که به دنیا امده اند بدین حال نشسته بودند از این رو گمان می کنند چیزی جز این سایه ها وجود ندارد.

Sunday, June 3, 2007

کلیسای سنت استپانیس



پنج کیلومتر باید از کنار ارس میرفتیم بالا یه فضای خاص با یه حالت عجیب وطن پرستانه که ارس و مرز بهمون میداد رفتیم بالا تا رسیدیم به جایی گه گفتن همین بالا ست و پشت درختا انتظار به پایان میرسه
دو تا راه داشت یکی راه پله و دیگری راه اصلی
من و باباو احسان از راه پله رفتیم و فقط انبوه درختان بود و دیگر هیچ
در همان اثنا(اثنی) که به احسان گفتم احسان فکرمیکنم حالا حالا ها باید بریم تا برسیم یکهو همین منظر در جلوی چشمام ظاهر شد و همون جا یه عکس از اولین چشم اندازی که از کلیسا دیدم گرفتم.چه قدر خوبه که همیشه این طوری زود انتظار به پایان برسه


پ .ن:1:کلیسا در مرز ایران و اذرباییجان هست و همین طور که از کنار ارس بالا میروید صمد بهرنگی و تمام خونهایی که ریخته شده که امروز بگیم ایران و ایرانی این هست جلوی چشمانمان میاید
جلفا چند کلیسا دارد که معروف ترین انها سنت استپانوس در روستای دره شام هست که به ان کلیسا مخروبه یا خرابا کلیسا .این کلیسا در فاصله ی قرنهای دهم و دوازدهم میلادی به شیوه ی معماری کلیساهای ارامنه با گنبد هرمی شکل و دیوارهای پوشیده از سنگهای سفید و سیاه ساخته شده است.کلیسای سنت استپانیس هر ساله شاهد بازدید کنندگان ایرانی و خارجی است و از زیارت گاهای ویژه ی ارامنه میباشد! تابستان 1385 تبریز اذرباییجان شرقی

Profile

mashhad, khorasan, Iran
Nazanin, Iranian,Mashhadi. Master student in Linguistics. Bachelor in English Lit. Teacher. Public Relation.

Archive